-
مقایسه غزلی از حافظ و سنایی
دوشنبه 12 مهرماه سال 1395 13:45
در حوزه ی نقد ادبی، « مطالعات منتقدان تقریباً به این نتیجه رسیده است که هیچ اثری منحصراً از قلم و فکر امضاءکننده ی آن تراوش نمی کند » ( زرّین کوب، 1373: ص 98 ) شعر رودکی را - با وجود اندکی آثار برجا نمانده ازو - مؤثر در شعر فرخی سیستانی می بینیم؛ با تأثیرپذیری شعر معزّی از فرّخی و عنصری روبروییم؛ انوری را متأثر از...
-
موسیقی در شعر حافظ
دوشنبه 12 مهرماه سال 1395 13:36
1. موسیقی شعر حافظ: دانش گسترده و آگاهی بیمانند حافظ بر رموز و اسرار موسیقیِ شعر و روابط آوایی کلمات همچنین شوق و شیفتگی وی نسبت به موسیقی واژهها و وقوف کامل و شگرفی که بر اسرار حروف از نظر موسیقایی داشته است، ضرورت بحث و بررسی موسیقی شعر او را روشن میکند. در شعر فارسی هیچ شاعری به اندازۀ حافظ به راز و رمز این...
-
تحول در شعر معاصر
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 16:06
نوشتن این مقاله برای صاحب این قلم بیش از هرچیز فرصتی شایسته برای گزارش تحولات ادبی اخیر در زبان فارسی است و اگر این نوشتهٌ ناقابل هیچ سود دیگری نداشته باشد، دست کم این منفعت را خواهد داشت که درد دل های یکی از علاقمندان به شعر و ادب را در اختیار خوانندگان قرار می دهد. 2ـ تحول سرشت و جایگاه شعر پس از مشروطیت تحول سرشت و...
-
موسیقی و شعر
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 16:04
درباره چیستی شعر و موسیقی و اصول فنی حاکم بر هر کدام بسیار سخن به میان آمده است و این قلیل مقال هم در صدد پرداختن به مسائلی از این دست به صورت جامع نیست. کتابهای " موسیقی شعر " نوشته استاد محمد رضا شفیعیکدکنی با محوریت شعر، و " سرگذشت موسیقی ایران " به قلم استاد روح اله خالقی با محوریت موسیقی و...
-
ادبیات و موسیقی
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 16:03
موسیقی و ادبیات به عنوان دو فصل جدا نشدنی از دیرباز مورد توجه خاص قرار گرفته اند تا جایی که نمیتوان مرزی واقعی بینشان قرار داد و این در حالیست که این دو مقوله با توجه به بسترهای گوناگون دارای استقلال و شخصیتهای خاص خود هستند. وقتی به ادبیات کلاسیک ایران رجوع میکنیم می بینیم اکثر شاعران فارسیزبان موسیقیشناس هم...
-
سهم ادبیات از مهاجرت
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 15:08
هاجرت به دو شکل است؛ خودخواسته و اجباری که دومی را میشود تبعید هم گفت. مهاجرت به هر دو شکلش یکی از مضمونهای رایج در ادبیات و سینما بوده و هست. در ادبیات کم نیستند داستان هایی که به موضوع مهاجرت پرداخته اند. آنچه ادبیات مهاجرت را جذاب می کند تقابلی است که نویسنده میان نگاهش به سرزمینی که به آن سفر کرده و وطن خودش...
-
حکیم ابوالقاسم فردوسی
یکشنبه 11 مهرماه سال 1395 15:06
حکیم سخنور توس , برای روزگار و دنیایی که ما در آن زندگی می گذرانیم , واژه ها و کلمات متفاوتی را در نامورنامه خود بکار می برد و از هر واژه در جایگاه مناسب سود می برد تا بتواند پیام و سفارش خود را به خواننده شاهنامه منتقل نماید " شناخت جهان و دریافتن اینکه عمر انسان در این جهان ، کوتاه است و پایداری ندارد و عاقبت...
-
بررسی و مقایسة ایهام و گونههای آن در اشعار خاقانی و حافظ
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1395 15:18
ایهام، ظریفترین و رازناکترین شگرد شاعرانهای است که شاعران هنرور با بهکارگیری آن، هنریترین سرودههای خویش را پرداختهاند و از آن برای ساختن و پرداختن سخنانی رازناک و شگفتیآمیز و ذهنانگیز بهره گرفتهاند. از بارزترین و منحصرترین مختصّات سبکی حافظ و خاقانی، آوردن انواع ایهام و گونههای آن در لفظ است. این صنعت در...
-
علم بدیع
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1395 15:16
بدیع در لغت واژهٔ بدیع صفتی است بر وزن فعیل (مشبّهه) دارای دو معنی فاعلی «پدیدآورنده» و مفعولی «نوپدید و شگفت». کلمهٔ بدیع در لغت بهمعنی چیز تازه و نوظهور و نوآیین و در اصطلاح عبارت است از آرایش سخن فصیح و بلیغ، خواه نظم باشد و خواه نثر و مرادف آن را سخنآرایی و نادرهگویی و نغزگفتاری میتوان گفت. [۴] کلمهٔ «بدیع» از...
-
آرایه های ادبی
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1395 15:14
زبان و ادبیات فارسی سرشار از زیبایی های ادبی است.؛ مانند: واج آرایی ، تکرار، سجع ، ترصیع ، تشبیه ، کنایه و .... این زیبایی ها را می توان از دو نگاه بررسی کرد: علم بدیع و علم بیان. برخی از این آرایه ها در ادامه مطلب توضیح داده شد.امید است که سودمند باشد. « آرایه های ادبی » الف ) بدیع ب ) بیان الف ) بدیع علمی است که به...
-
عروض و قافیه
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1395 15:12
عروض: به زبان ساده عروض علمی است که،از وزن ودرستی یا نا درستی اوزان شعری و از معمول یا نا معمول بودن آنها گفتگو می کند.از نظر لغوی از کلمه ی( عرضه کردن)گرفته شده است. سابقه ی علم عروض: ازسابقه ی علم عروض قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست. اما در قرن دوم هجری در میان اعراب شخصی به نام((خلیل بن احمد فراهیدی)) توانست روابط...
-
مولانا و ابن سینا
چهارشنبه 7 مهرماه سال 1395 15:04
چه بر سر یک فرهنگ میآید، هنگامی که مهمترین شریانهای حیاتی آن را قطع کنیم؟ وقتی نور را از آن بگیریم و ریشههایش را از بن بزنیم؟ یا اصلا بدتر، چه بر سر آنی میآید که در سایه درختی نشسته باشد و تیشه به ریشهٔ آن بزند؟ این روزها و سالها، حکایت هویت ملی و دینی ما ایرانیها، حکایت همانی است که بر سر شاخه، بن میبرید....
-
نادر ابراهیمی
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 15:18
هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است . نادر ابراهیمی سخن عاشقانه گفتن دلیل عشق نیست...عاشق کم است سخن عاشقانه فراوان... عشق عادت نیست، عادت همه چیز را ویران می کند از جمله عظمت دوست داشتن را...از شباهت به تکرار می رسیم، از تکرار به...
-
دکتر الهی قمشه ای
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 15:17
شما رهبر ارکستر سمفونیک افکار و احساسات خویشید. نباید گامهای خود را با صدای طبل و شیپور دیگران هماهنگ کنید. گوش به نوای درون خود بسپارید. نواهایی که از درونتان بر میخیزد را هدایت کنید. الهی قمشه ای ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت می رویم. ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سر بر آورده ایم. الهی قمشه ای تنها مانع موجود...
-
گابریل گارسیا مارکز
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 15:16
انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین بنگرد که ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد. گابریل گارسیا مارکز رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم گابریل گارسیا مارکز ترسوی حقیقی از پرواز نمیترسد ،بلکه...
-
ژان ژاک روسو
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 15:14
انسان آزاد آفریده شده است اما همیشه در زنجیری است که خود بافته است. ژان ژاک روسو افراد سست اراده همیشه منتظر معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند اما افراد قوی ، خود آفریننده معجزه ها و رویدادهای شگفت انگیزند. ژان ژاک روسو سعی کنید همانگونه باشید که می خواهید دیگران شما را (آنگونه) ببینند . ژان ژاک روسو ساده ترین درس...
-
به تماشای من بیا !
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 15:11
نه! هرگز شب را باور نکردم چرا که در فراسوهای دهلیزش به امید دریچه ئی دل بسته بودم. *** شکوهی در جانم تنوره می کشد گوئی از پاک ترین هوای کوهستان لبالب قدحی در کشیده ام. در فرصت میان ستاره ها شلنگ انداز رقصی میکنم- دیوانه به تماشای من بیا!
-
سهم من بود ...
سهشنبه 6 مهرماه سال 1395 15:09
چشم از اشک بنالم:ای وای سهم من اینهمه بیتابی بود؟ سهم من بود که با چشمانت طرح یک عشق بکارم در قلب؟ چه دروغی است که با خود گویند: "از دل برود هر انکه از دیده برفت" بنده در قالب یک شعر بیان میدارم: "بر دیده نشیند انکه از دیده برفت
-
باور کنید بال و پری را که داشتم
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 14:48
باور کنید بال و پری را که داشتم بردوش خود غم ِسفری را که داشتم پیغمبری شدم که فدای دلش نکرد مهر و محبت پدری را که داشتم نوحم دچار شک !که چه باید کند غم ِ- - بی آبروئی ِ پسری را که داشتم در سینه ام هوای تو سرخورده می کند - از خویش روح دربه دری را که داشتم حتا زبان شعر به دوشش نمی کشد خون جگر وَچشم تری را که داشتم شاعر...
-
صدای تازه...
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 14:47
نفس های کسی افتاده اما لنگرش مانده است دلش راکنده دریا قایقی پشت سرش مانده است صدای تازه از بادی که می زوزد نمی خیزد بنفشی بود جیغ زندگی گوش کرش مانده است نخشکیده است کوهی پچ پچ سبزینه هایش را صدای خوبی از باران درون باورش مانده است؟ هزاران درد جا مانده به روی سرزمین من که در آشوب ایرانم تب اسکندرش مانده است . هوای...
-
چقدر بوسه ...!
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 14:46
… ﻭ ﭼﺎﯼ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺳﺖ ﺣﯿﺎﻁ ﺁﺏ ﺯﺩﻩ، ﺗﺨﺖ ﭼﻮﺑﯽ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺑﻮﺳﻪ، ﭼﻪ ﻋﺼﺮﯼ، ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺳﺖ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ! ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﺭﺍ ! ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺎﺧﺘﻪ ﻫﺎ ﺁﺷﯿﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺳﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﻭﻝ ﺁﺑﺎﻥ ﻗﺸﻨﮓ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻧﺴﯿﻢ ﻭ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺳﺖ ﺑﯿﺎ ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﮐﻪ ﻓﺮﺩﯾﺲ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺑﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻏﺰﻝ ﻋﺎﻣﯿﺎﻧﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺳﺖ ـ...
-
صدا کن مرا
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 07:59
صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تابرایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد و خاصیت عشق این است کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم آن وقت میان دو دیدار...
-
تغزل سرخ لاله هایی
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 07:56
زخم هایت را یکی یکی می بوسم می دانم که کسی جز من، نمی داند گلوله ای که در سینه ات بال بال می زند چقدر باید شبیه بال پروانه ای باشد که از گلستانی پر آتش می گذرد! در روشنایی کمرنگ ماه و ستاره نمی شود که آتش را دید نمی شود در ستایش گل زخم هایت چیزی نوشت چیزی پرسیدو چیزی که هیچ چیز شبیه آن نیست. تو بگو کنار آمدن باهرکه...
-
عاشقانه ترین شعرم
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 07:54
عاشقانه ترین شعرم را روزی در آغوش تو خواهم سرود آنروز که طبیعت به احترام ما سکوت خواهد کرد و تو دوستت دارم را به لهجه ی باران و عشق را به زبان بوسه بر بند ، بند تنم جاری می کنی من فریاد زنان این راز را به جهانیان خواهم گفت : اگر چشم های تو نبود تمام شعر های عاشقانه دروغی بیش نبود ...
-
نگاهم می کنی اما...
دوشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1395 07:52
شکسته شیشه ی باران میان روز های من همه درگیر بارانیم همه محتاج باریدن کنار پنجره هایی به سوی اوج در راهیم من و تو خوب میدانیم چه بی اندازه تنهاییم سکوتت اوج میگیرد گلویم بغض میگیرد نه فریادی نه آشوبی نه از این حادثه دوری تو هم حیران حیرانی در این چهارشنبه ی سوری نگاهم میکنی اما نگاهت سرد و جان فرساست چرا حس میکنم حنی...
-
عروض
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 15:06
برای تعیین وزن یک شعر سه قانون زیر را به دقت باید به کار برد: قانون یک -خط عروضی (درست خواندن و درست نوشتن شعر) قانون دو - تقطیع قانون سه - اختیارهای شاعری
-
سنگ صبور(ترانه)
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 15:05
ای سنگ صبور و همۀ باور من ای تکه ای از بهشت ، ای مادر من همچون قمر ِ بدر تو زیبا بودی تو در دل ما تمام دنیا بودی نور قمرت که کم شد و سوسو زد تاریخ زمین خورد و زمان زانو زد دنیا به فنا رفت و جهانم پوسید وقتی که لب مرگ لبت را بوسید رفتی و جهان زجر مُسلم شده است رفتی و فقط درد فراهم شده است اینبار جهان من سیاه است چرا؟...
-
گل گلدون من شکسته در باد (ترانه)
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 15:04
گل گلدون من شکسته در باد تو بیا تا دلم نکرده فریاد گل شببو دیگه شب بو نمیده کی گل شببو رو از شاخه چیده گوشهی آسمون پر رنگینکمون من مث تاریکی، تو مثل مهتاب اگه باد از سر زلف تو نگذره من میرم گم میشم تو جنگل خواب گل گلدون من، ماه ایوون من از تو تنها شدم چو ماهی از آب گل هر آرزو، رفته از رنگ و بو من شدم رودخونه، دلم...
-
عشق زجریست ... !
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 15:02
خاطراتم شده همچون سرطان ، بعدش من میکند درورو برم غم فوران ، بعدش من به فنـــا می روم و خـــاطره بازی بــازم می شود بازی منفور جهان ، بعدش من بی تو و تازه عروسـی است به جـایم اما میبرد شنبه مرا در خفقان ، بعدش من روز و شب می روم از حال که بیمار شوم عشق زجری است مثال یرقان ، بعدش من افتضاح است که من فکر تو ام وقتی که...
-
آشوب غزل...
دوشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1395 15:00
ای چشم تو دشتی پر آهوی رمیده انگار کـــه طوفان غــــزل در تو وزیده دریاچه ی موسیقی امواج رهایـی با قافیه دسته قوهای پریده اینقدر که شیرینی و آنقدر که زیبا ده قرن دری گفتن ،انگشت گزیده هــم خواجـــه کنار آمده با زهد پس از تو هم شیخ اجل دست از معشوق کشیده صندوقچــــه ی مبهــــم اسرار عروضـی «المعجم»ازاین دست که داری...