ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

من دون کیشوتی مضحکم که بجای سرنیزه و کلاه خود مدادی در دست و قابلمه ای بر سر دارد! عکسی به یادگار از من بگیرید من انسان قرن بیست و یکم هستم!

شرقی ترین لبخند

سوسو بزن آیینه مجنون تو خواهد شد 

خورشید پنهان کشته خون تو خواهد شد 

دریا که از ساحل به ساحل می رود آبی 

شرمنده یک جرعه جیحون تو خواهد شد 

در باغ اگر باران چشمانت فرو ریزد 

گل پیرهن واکرده گلگون تو خواهد شد 

میبینم ای شرقی ترین لبخند بغض آلود 

شب را که حیران از شبیخون تو خواهد بود 

چین نگاهت روم افکار مرا داغ است 

ایران قلبم بسکه هامون تو خواهد بود 

می سازد از دستان آتش جای پایت را 

خاکستر خاکی که در خون تو خواهد شد 

 

 

 

... و تقدیم تو باد

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 21:24

زیبا بود
موفق
باشید

مرضیه چهارشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 22:39

به انسان حس غرور دست میده
خیلی قشنگ بود

golroo پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 20:36

اقای مهراب کمالی خیلی دوست دارم شعر هاتون خیلی قشنگه

سلام پسرگلم
مرسی عزیزم
منم دوستت دارم عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد